فریاد تنهایی

زمین باران را صدا میزند من خدا را

خدایا چه باید کرد

چرا اینطور شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چر او رفت برای همیشه. چرا؟ چرا؟؟؟؟؟؟؟؟

شکسته بال و پر من کسی خبر دارد ؟

بریده ره نفسم را چه ها به سر دارد

نه رستمم و نه اسفندیار رویین تن

تمام بغض زمین پیش من سپر دارد

سکوت گریه من اوج خون و فریاد است

بترس ساحل چشمم که موج بردارد

مگر که عشق بیاید دمی بیاسایم

میان این همه دردی که گوش کر دارد

......

.......

..........

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد